هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از درد و رنج زندگی سخن میگوید و احساس تنهایی و یتیمی خود را بیان میکند. او از سختگیریهای روزگار شکایت دارد و آزادگی را در وجودی میداند که همچون شراره در سنگ محبوس است. همچنین، به ناآگاهی انسانهایی اشاره میکند که به دنبال عمر دوباره هستند و عاقبتاندیشی را ویژگی افراد سواره به سوی منزل میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج زندگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
خون در دلم ز غیرت آن گوشواره است
عالم سیاه در نظرم زان ستاره است
چون کودک یتیم درین تیره خاکدان
پهلوی خشک خویش مرا گاهواره است
بر من چنین که سخت گرفته است روزگار
آزاده آن شرار که در سنگ خاره است
تیغ دو دم ندیده چه بیداد می کند
آن ساده دل که طالب عمر دوباره است
صائب کسی که عاقبت اندیش اوفتاد
هر چند در ره است به منزل سواره است
عالم سیاه در نظرم زان ستاره است
چون کودک یتیم درین تیره خاکدان
پهلوی خشک خویش مرا گاهواره است
بر من چنین که سخت گرفته است روزگار
آزاده آن شرار که در سنگ خاره است
تیغ دو دم ندیده چه بیداد می کند
آن ساده دل که طالب عمر دوباره است
صائب کسی که عاقبت اندیش اوفتاد
هر چند در ره است به منزل سواره است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.