هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، زندگی، تقدیر و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند پروانه، غواص، و کاروان ریگ، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. او عشق را به عنوان تنها حقیقت پایدار در مقابل ناپایداری دنیا معرفی می‌کند و از رنج‌های عاشقان و بی‌عدالتی‌های جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و ناپایداری زندگی نیاز به درک بالاتری از تجربیات انسانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۹۳

آب حیات ما ز شراب شبانه است
عیش مدام، زندگی جاودانه است

عاشق کجا به فکر سرانجام خانه است؟
پروانه را همین بال و پر آشیانه است

بر گوهرست دیده غواص از صدف
ما را غرض ز دیر و حرم آن یگانه است

چون کاروان ریگ روان عمر خاکیان
هر چند ایستاده نماید روانه است

سد سکندرش سپر کاغذین بود
بیچاره ای که تیر فضا را نشانه است

این کوره ای که چرخ ستمکار تافته است
بر سنگ جای رحم درین شیشه خانه است

عشاق را لب از طمع بوسه بسته است
از بس دهان تنگ تو شیرین بهانه است

روشنگر وجود بود گرمی طلب
چون خار و خس رسید به آتش زبانه است

صائب ز هر سخن که به آن تر زبان شوند
جز گفتگوی عشق سراسر فسانه است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.