هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از پنهان شدن معشوق یا حقیقت الهی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، مانند گلستان، شمع، و آب زندگی، به جستجوی معشوقی می‌پردازد که از دیدگان پنهان شده است. او از این پنهان‌شدن تعجب می‌کند و سوالاتی درباره علت این پنهان‌شدن مطرح می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۹۵

ای تو جانِ صد گُلستان، از سَمَن پنهان شُدی
ای تو جانِ جانِ جانم، چون زِ من پنهان شُدی؟

چون فَلَک از توست روشن، پس تو را مَحجوب چیست؟
چون که تَن از توست زنده، چون زِ تَن پنهان شُدی؟

از کَمالِ غَیرتِ حَق، وَزْ جَمالِ حُسنِ خویش
ای شَهِ مَردان چُنین از مَرد و زن پنهان شُدی

ای تو شمعِ نُه فَلَک، کَزْ نُه فَلَک بُگْذشته‌‌‌‌یی
تا چه سِرّ است این که تو اَنْدَر لَگَن پنهان شُدی؟

ای سُهیلی کافتاب از رویِ تو‌ بی‌خود شُده‌ست
خیر باشد خیر باشد کَزْ یَمَن پنهان شُدی

مُشکِ تاتاری به هر دَم می‌کُند غَمْزی به خَلْق
چون که سُلطانِ خَطایی، وَزْ خُتَن پنهان شُدی

گَر زِ ما پنهان شَوی، وَزْ هر دو عالَم، چه عَجَب؟
ای مَهِ‌ بی‌خویشتن کَزْ خویشتن پنهان شُدی

آنچُنان پنهان شُدی ای آشکارِ جان‌ها
تا زِ بَسْ پنهانی از پنهان شدن پنهان شُدی

شَمسِ تبریزی به چاهی رَفته‌یی چون یوسُفی
ای تو آبِ زندگی چون از رَسَن پنهان شُدی؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.