هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و ملامت‌گران سخن می‌گوید. او از زمین ریگ و تخم به عنوان استعاره‌هایی برای بیان مفاهیم عمیق استفاده می‌کند و به رابطه‌ی بین اصل و نتیجه اشاره می‌کند. شاعر همچنین از پند و جنگ و آشتی انتقاد می‌کند و بر این نکته تأکید دارد که عشق و حقیقت فراتر از این مفاهیم هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۷۹۴

ای مَلامَتگر تو عاشق را سَبُک پِنْداشتی
تا به پیشِ عاشقان، بَند و فُسون بَرداشتی

گَهْ مِثال و رَمْز گویی، گَهْ صَریح و آشکار
تُخم را اَنْدَر زمینِ ریگِ ما چون کاشتی؟

ای زمینِ ریگ شَرمَت نیست از اَنْبارِ تُخم؟
فارِغی چون تُخم‌ها را تو عَدَم اِنْگاشتی

ای زمینِ تُخم گیر آخِر تویی هم اصلِ تُخم
کَزْ نتیجه‌یْ خویشْ شاخ سُنبُلی اَفْراشتی

چون که هر جُزوی به غیرِ اصلِ خود، پیوند نیست
تو چرا طَیْره شُدیّ و پَند و جنگ آغاشْتی؟

ریش خَندی می‌کُند بر پَندْ تابِ عاشقی
کِی شود سرد آتشی، از پَند و جنگ و آشتی؟

ماهتاب اَرْ چه جهان گیرد، تو در تبریز باش
در شُعاعِ شَمسِ دین، زیرا که مُرغِ چاشْتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.