هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، ارزش درونی، ناپایداری زندگی، و حماقت‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از بی‌قدری خود در مقابل گوهرهای معنوی سخن می‌گوید، عشق را بی‌ثمر و تلاش در آن را بیهوده می‌داند، و به ناپایداری ثروت و زندگی اشاره می‌کند. همچنین، از تأثیر پیری و فریب‌های دنیوی صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند و مناسب افرادی است که توانایی تحلیل متون ادبی را دارند.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۴

گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
نقدی که در خزانه ما هست بی زری است

بر ما چه اعتراض که بی قدر و قیمتم؟
گوهر اگر به خاک فتد جرم جوهری است

در کار عشق سعی به جایی نمی رسد
در بحر دست و پا زدن از ناشناوری است

دارد دل ترا هوس از عشق بی نصیب
این شیشه چون تهی شود از می پر از پری است

در اشک و آه اگر نکند صرف، غافل است
چون شمع زندگانی آن کس که سرسری است

پیری چه خون که در جگر ما نمی کند
قد دوتای ما دویم چرخ چنبری است

گفتار دلفریب تو در پرده حجاب
سیلاب عقل و هوش چو سر گوشی پری است

باقی ز خیر کن زر و سیم فناپذیر
ای خواجه گر ترا هوس کیمیاگری است

دلبسته هوا به نسیمی فتد ز پا
کوتاهی حیات حباب از سبکسری است

صائب ز مال حرص یکی می شود هزار
بیدرد را گمان که غنا در توانگری است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.