هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی بر وحدت در عین کثرت تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که همه چیز در نهایت به یک حقیقت واحد بازمی‌گردد، از جمله موج‌های دریا، راه‌های مختلف به سوی خدا، و حتی رنج و شیرینی زندگی. او بر یگانگی در پس ظاهر متفاوت اشیا و مفاهیم تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۵

موج شراب و موجه آب بقا یکی است
هر چند پرده هاست مخالف، نوا یکی است

هر موج ازین محیط اناالبحر می زند
گر صد هزار دست برآید دعا یکی است

خواهی به کعبه رو کن و خواهی به سومنات
از اختلاف راه چه غم، رهنما یکی است

این ما و من نتیجه بیگانگی بود
صد دل به یکدگر چو شود آشنا، یکی است

در کام هر که محو شود در رضای دوست
با نیشکر حلاوت تیر قضا یکی است

در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
در آفتاب سایه شاه و گدا یکی است

پروای سرد و گرم خزان و بهار نیست
آن را که همچو سرو و صنوبر قبا یکی است

بی ساقی و شراب غم از دل نمی رود
این درد را طبیب یکی و دوا یکی است

هر چند نقش ما یک و از دیگران شش است
نومید نیستیم ز بردن، خدا یکی است

دانند عاقلان که ظفر در رکاب کیست
هر چند دانه بیعدد و آسیا یکی است

از حرف خود به تیغ نگردیم چون قلم
هر چند دل دو نیم بود حرف ما یکی است

صائب شکایت از ستم یار چون کند؟
هر جا که عشق هست جفا و وفا یکی است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
رضا یاوری
۱۴۰۰/۱۲/۱۳ ۱۹:۵۱

در مصرع
در افتاب سایه شاه و گدا یکی است
کدام صنعت ادبی بکار رفته؟