هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیم عمیق عرفانی و انسانی مانند رنج، جدایی، امید و ناامیدی، و گذر زمان سخن می‌گوید. با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند یوسف و چاه، شمع و اشک، و آفتاب و ماه، شاعر احساسات غمگینانه و تجربیات روحی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، موضوعات غمگینانه و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹۳

نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت
یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت

من بودم و دلی که مرا غمگسار بود
آن نیز رفته رفته به خرج نگاه رفت

رویت ز آفتاب کشید انتقام ما
گر ز آفتاب رنگ ز رخسار ماه رفت

از جوش مشتری به دلارام من رسید
بر ماه مصر آنچه ز زندان و چاه رفت

بگذر ز عزم هند که بهر زر سفید
نتوان به پای خود به زمین سیاه رفت

از حرف سرد بر من آتش زبان گذشت
بر شمع آنچه از نفس صبحگاه رفت

از ظلمت گنه به دل پاک من رسید
بر چشم روشن آنچه ز آب سیاه رفت

در محفل وجود مرا زندگی چو شمع
گاهی به اشک صائب و گاهی به آه رفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.