هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های عشق، ناامیدی از وعده‌های دروغین، و تلاش برای رسیدن به آرامش است. شاعر از عشق شکایت می‌کند که مانند لشکری بر قلب او تسلط یافته است. همچنین، او از گذشت زمان و از دست دادن فرصت‌ها سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که برای رسیدن به آرامش، باید از تعلقات دنیوی دست شست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین اندوه‌بار و ناامیدی هستند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹۷

بتوان به آه کام دل از آسمان گرفت
زور کمان به گرمی آتش توان گرفت

می بایدش ز حاصل ایام دست شست
سروی که جای بر لب آب روان گرفت

از ترکتاز عشق شکایت چسان کنم؟
کاین لشکر از سپاه من اول زبان گرفت

از وعده دروغ دل از دست می دهیم
یوسف به سیم قلب ز ما می توان گرفت

دندان به دل فشار که آب حیات رفت
هر تشنه کاین عقیق به زیر زبان گرفت

چون صبح هر که سینه خود را نمود صاف
عالم چو آفتاب به تیغ زبان گرفت

صائب ز خود برآی که چون تیغ آبدار
هر کس برون ز خویشتن آمد جهان گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.