هوش مصنوعی:
این متن به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند عمر گذرا، رازهای حقیقت، دردهای روحی و امید به درمان از طریق عالم غیب میپردازد. شاعر از رابطهی انسان با غیب، شهادت، و رازهای نهفته در وجود سخن میگوید و تأکید دارد که تنها دلهای پاک میتوانند به این اسرار دست یابند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۲۰
در پاس نفس می گذرد عمر عزیزش
هر سوخته جانی که دلش همدم غیب است
هر کس کهخبر می دهد از راز حقیقت
زنهار مکن گوش که نامحرم غیب است
این زخم که از تیغ قضا بر جگر ماست
موقوف به روی دلی از مرهم غیب است
در چشم سیه خانه نشینان شهادت
دیدار بتان روزنه عالم غیب است
یک مو خبر از راز دهان تو ندارد
صائب که دلش آینه عالم غیب است
روشنگر آیینه دلها دم غیب است
میراب جگرسوختگان شبنم غیب است
شیرازه مجموعه دلهای پریشان
تاری ز سر زلف خم اندر خم غیب است
فیضی که دهد همچو مسیحا به نفس جان
در پرده عصمتکده مریم غیب است
هر سوخته جانی که دلش همدم غیب است
هر کس کهخبر می دهد از راز حقیقت
زنهار مکن گوش که نامحرم غیب است
این زخم که از تیغ قضا بر جگر ماست
موقوف به روی دلی از مرهم غیب است
در چشم سیه خانه نشینان شهادت
دیدار بتان روزنه عالم غیب است
یک مو خبر از راز دهان تو ندارد
صائب که دلش آینه عالم غیب است
روشنگر آیینه دلها دم غیب است
میراب جگرسوختگان شبنم غیب است
شیرازه مجموعه دلهای پریشان
تاری ز سر زلف خم اندر خم غیب است
فیضی که دهد همچو مسیحا به نفس جان
در پرده عصمتکده مریم غیب است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.