هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد عشق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از ناامیدی، دلشکستگی، و سنگینی بار عشق سخن میگوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند تیغ، موج، و خار، عمق رنج خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۴۴
دل بر شکن طره دلدار گران است
فریاد که این نغمه بر این تار گران است
مژگان تو با دل سر پیوند ندارد
دلجویی این آبله بر خار گران است
شد چشم تو هشیار و خراب است همان دل
بیمار سبک گشت و پرستار گران است
تیغ تو ز آمیزش جوهر گله دارد
این موج بر این قلزم خونخوار گران است
مویی شدم از فکر، که چون حلقه کنم دست
بر موی میان تو که زنار گران است؟
آن حسن محال است که از پرده برآید
بر یوسف ما جوش خریدار گران است
دل شکوه ز شمشیر سبکروح تو دارد
این آب سبک بر دل بیمار گران است
جز دست گزیدن ز لبش قسمت ما نیست
ما مفلس و آن گوهر شهوار گران است
چون رقعه ارباب طمع بر دل ممسک
داغ ستم عشق به اغیار گران است
صائب چه کند روی به صحرا نگذارد؟
بر اهل جنون سایه دیوار گران است
فریاد که این نغمه بر این تار گران است
مژگان تو با دل سر پیوند ندارد
دلجویی این آبله بر خار گران است
شد چشم تو هشیار و خراب است همان دل
بیمار سبک گشت و پرستار گران است
تیغ تو ز آمیزش جوهر گله دارد
این موج بر این قلزم خونخوار گران است
مویی شدم از فکر، که چون حلقه کنم دست
بر موی میان تو که زنار گران است؟
آن حسن محال است که از پرده برآید
بر یوسف ما جوش خریدار گران است
دل شکوه ز شمشیر سبکروح تو دارد
این آب سبک بر دل بیمار گران است
جز دست گزیدن ز لبش قسمت ما نیست
ما مفلس و آن گوهر شهوار گران است
چون رقعه ارباب طمع بر دل ممسک
داغ ستم عشق به اغیار گران است
صائب چه کند روی به صحرا نگذارد؟
بر اهل جنون سایه دیوار گران است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.