۲۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۰۶

تا سپهر کبود سیارست
سینه آیینه دار زنگارست

گوشه امن، سینه هدف است
پله عافیت سر دارست

سبزه در دست و پای افتاده است
خار، بالانشین دیوارست

خر عیسی به گل فرو رفته است
دور دجال برق رفتارست

خاکساری حصار عافیت است
کوتهی پشتبان دیوارست

اعتبار از میان چو برخیزد
بیضه مور، مهره مارست

از تف آه آسمان سیرم
کهکشان همچو نبض بیمارست

دهن صبح پر ز خون شفق
چون نگردد، که راست گفتارست

دام گردون به خاک پوسیده است
یک رم آهوانه در کارست

تو ملایم نگشته ای صائب
ورنه سیر سپهر هموارست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.