۲۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۲۰

آب خضر و می شبانه یکی است
مستی و عمر جاودانه یکی است

بر دل ماست چشم، خوبان را
صد کماندار را نشانه یکی است

پیش آن چشمهای خواب آلود
ناله عاشق و فسانه یکی است

در مقامی که غور باید کرد
قطره و بحر بیکرانه یکی است

کثرت خلق، عین توحیدست
خوشه چندین هزار و دانه یکی است

پله دین و کفر چون میزان
دو نماید، ولی زبانه یکی است

رهروانی که راست چون تیرند
همه را مقصد و نشانه یکی است

دو جهان سنگ راه سالک نیست
نسبت تیر با دو خانه یکی است

گر هزارست بلبل این باغ
همه را نغمه و ترانه یکی است

نشود نور مهر پست و بلند
پیش ما صدر و آستانه یکی است

عاشقی را که غیرتی دارد
چین ابرو و تازیانه یکی است

خنده در چشم آب گرداند
ماتم و سور این زمانه یکی است

پیش مرغ شکسته پر صائب
قفس و باغ و آشیانه یکی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.