۲۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۱۹

لطف و قهر زمانه هر دو یکی است
گره دام و دانه هر دو یکی است

پشت و رو نیست کار دنیا را
شب و روز زمانه هر دو یکی است

دیده خوابناک غفلت را
صور حشر و فسانه هر دو یکی است

خنده برق در سبکسیری
با نشاط زمانه هر دو یکی است

خاکساران بی تعین را
مسند و آستانه هر دو یکی است

نقد باشد قیامت عاشق
پیش ما گور و خانه هر دو یکی است

نیست از هم جدا دل و دلدار
چون دو لب، این دو دانه هر دو یکی است

جلوه آب خضر در ظلمات
با شراب شبانه هر دو یکی است

خانه با یار خانگی زیباست
ورنه زندان و خانه هر دو یکی است

ما که از بال خویش در قفسیم
بیضه و آشیانه هر دو یکی است

نسبت کشتی شکسته ما
با کنار و میانه هر دو یکی است

صائب این آن غزل که تنها گفت
بد و نیک زمانه هر دو یکی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.