هوش مصنوعی:
این متن به مفاهیمی مانند عشق، از خودگذشتگی، رهایی از تعلقات دنیوی، و اختیار انسان میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند آیینه بیغبار، بحر بیکنار، و موج سراب، به بیان حقایق عرفانی و اخلاقی میپردازد. همچنین، تأکید بر این است که درد و رنج عشق باعث ترس نمیشود و انسان با اختیار خود میتواند مسیر زندگی را انتخاب کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند اختیار انسان و نقد دنیاطلبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳
از خودگذشتگان را آیینه بی غبارست
پیوسته صاف باشد بحری که بی کنارست
دنیا طلب محال است در خاک و خون نغلطد
موج سراب این دشت شمشیر آبدارست
ته جرعه خزان است رنگ شکسته من
رنگ شکفته تو سرجوش نوبهارست
دلجویی حریفان بالاترست از برد
از باختن شود شاد رندی که خوش قمارست
از درد و داغ عاشق بر خویشتن نلرزد
آتش بود گلستان بر زر چو خوش عیارست
چون شعله سرکش افتاد محتاج خار و خس نیست
سودا چو گشت کامل مستغنی از بهارست
گر اعتبار ناقص باشد کمال مردم
بی اعتباری ما موقوف اعتبارست
مجبور حق نگردد آلوده معاصی
بد کردن خلایق برهان اختیارست
از آفتاب پرتو صائب جدا نباشد
واصل بود به جانان جانی که بیقرارست
پیوسته صاف باشد بحری که بی کنارست
دنیا طلب محال است در خاک و خون نغلطد
موج سراب این دشت شمشیر آبدارست
ته جرعه خزان است رنگ شکسته من
رنگ شکفته تو سرجوش نوبهارست
دلجویی حریفان بالاترست از برد
از باختن شود شاد رندی که خوش قمارست
از درد و داغ عاشق بر خویشتن نلرزد
آتش بود گلستان بر زر چو خوش عیارست
چون شعله سرکش افتاد محتاج خار و خس نیست
سودا چو گشت کامل مستغنی از بهارست
گر اعتبار ناقص باشد کمال مردم
بی اعتباری ما موقوف اعتبارست
مجبور حق نگردد آلوده معاصی
بد کردن خلایق برهان اختیارست
از آفتاب پرتو صائب جدا نباشد
واصل بود به جانان جانی که بیقرارست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.