۲۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۳۰

در جوش لاله و گل، دیوانه را عروسی است
چون تابه گرم گردد، این دانه را عروسی است

از سینه های گرم است هنگامه جهان گرم
تا هست باده در جوش میخانه را عروسی است

رطل گران بود سنگ از دست تازه رویان
هر جا که کودکانند دیوانه را عروسی است

شد عشق سنگدل شاد تا باختیم ایمان
برگشت هر که از دین بتخانه را عروسی است

هنگامه محبت افسردگی ندارد
از فیض عشق سی شب پروانه را عروسی است

نگذاشت شور مجنون یک طفل در دبستان
در خانه ای عروسی، صد خانه را عروسی است

باطل ز قرب باطل صائب شکفته گردد
در گوش خوابناکان افسانه را عروسی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.