هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، غم و اندوه ناشی از دوری یار و نبودن بهار واقعی در زندگی را بیان می‌کند. شاعر از نبود یار، ناامیدی و بی‌قراری خود می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی زیبایی‌های طبیعت مانند یاسمن و لاله نیز برایش دلنشین نیستند. او از تنهایی و بی‌توجهی اطرافیان شکایت دارد و خود را بلبلی می‌داند که در حجاب غنچه‌هاست. در نهایت، شاعر از کسانی که سخنانش را درک می‌کنند، قدردانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۴۹

بی یار بهار دلنشین نیست
این پنبه داغ یاسمین نیست

صد شکر، به دست کوته من
صد بند ز چین آستین نیست

در دامن برگ پا شکسته است
داغ دل لاله خوش نشین نیست

در خانه او چو خانه زین
پایم ز نشاط بر زمین نیست

نزدیکان را نمی شناسد
فریاد که یار دوربین نیست

در زیر لبش هزار عذرست
امروز که چینش بر جبین نیست

من بلبل غنچه حجابم
بیزارم از آنچه شرمگین نیست

هر کس که شنید فکر صائب
حرفی به لبش جز آفرین نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.