۲۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۵۲

از حسن تو جیب خاک پر ماه است
یوسف ز خجالت تو در چاه است

خالی که ز گردن تو می تابد
همچشم ستاره سحرگاه است

بگذار جگی جگی ببوسم من
خالی که بر آن جگی جگی گاه است

عمر عاشق ز خضر کمتر نیست
این رشته ز پیچ و تاب کوتاه است

هر آینه راست جوهر خاصی
آیینه سینه جوهرش آه است

در منزل کفر و دین نمی ماند
با عشق سبکروی که همراه است

انگشت به هیچ حرف نگذارد
از درد سخن کسی که آگاه است

صائب ز زمین دل برون آور
طول املی که ریشه آه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.