هوش مصنوعی: این متن شعری است که با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف صبح و ویژگی‌های آن می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند خورشید، سپیده‌دم، گل‌ها و طبیعت برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است. همچنین، در برخی ابیات به مفاهیمی مانند عشق، درد و رنج نیز اشاره شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی ابیات به موضوعاتی مانند درد و رنج اشاره می‌کنند که برای سنین پایین‌تر ممکن است نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۸۴

گر نه از فتنه ایام خبر دارد صبح
از چه بر دوش ز خورشید سپر دارد صبح؟

حزم چون هست، چه حاجت به سلاح دگرست؟
زره از دیده بیدار به بر دارد صبح

مغز بی پرده اش آشفته تر از دستارست
از کدامین قدح این نشأه به سر دارد صبح؟

چون گل از جای خود آغوش گشا می خیزد
قد موزون که در مد نظر دارد صبح؟

گر چه خاکستر شب صیقل زنگار دل است
در صفاکاری دل، دست دگر دارد صبح

سینه صافان و سرانجام شکایت، هیهات
باورم نیست که آهی به جگر دارد صبح

نیست در پرده چشمش ز سیاهی اثری
می توان یافت عزیزی به سفر دارد صبح

برد از مغز زمین خشکی سودا بیرون
جوی شیری است که در پرده شکر دارد صبح

دل سنگ آب کند ناله مرغان چمن
پنبه در گوش ازین راهگذار دارد صبح

در قدح خون شفق دارد و گل می خندد
مشرب مردم پاکیزه گهر دارد صبح

چون عرق کوکبش از طرف جبین می ریزد
تا بناگوش که در مد نظر دارد صبح؟

روزگاری است که در خون شفق می غلطد
از که این زخم نمایان به جگر دارد صبح؟

با صباحت نتوان کرد ملاحت را جمع
این نمک را ز نمکدان دگر دارد صبح

هر سحر می جهد از پرتو خورشید ز خواب
از شب تیره عاشق چه خبر دارد صبح؟

تا برد این غزل تازه صائب به بیاض
همچو خورشید به کف خامه زر دارد صبح
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.