هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، به موضوعاتی مانند غفلت از زیباییهای زندگی، مرگ و زوال، و اهمیت توجه به لحظات گذرا میپردازد. شاعر با اشاره به «سفیده صبح» (طلوع آفتاب) و عناصری مانند نمک، کفن، و خورشید، مفاهیم فلسفی و عرفانی را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و واژگان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.
غزل شمارهٔ ۲۲۸۹
نمک به دیده غفلت کن از سفیده صبح
که صد کتاب سخن هست در جریده صبح
ما ز جامه احرام را کفن زنهار
مشو چو مرده دلان غافل از سفیده صبح
ازان سفینه خورشید آسمان سیرست
که بادبان کند از پرده های دیده صبح
چو آفتاب بود گرم، نان راهروی
که روزیش بود از سفره کشیده صبح
بیاض سینه روشندلان رقم سوزست
ستاره نقطه سهوست بر جریده صبح
به سوزن مژه آفتاب هیهات است
رفوپذیر شود سینه دریده صبح
مرا که با دل شب راز در میان دارم
چه دل گشاده شود صائب از سفیده صبح؟
که صد کتاب سخن هست در جریده صبح
ما ز جامه احرام را کفن زنهار
مشو چو مرده دلان غافل از سفیده صبح
ازان سفینه خورشید آسمان سیرست
که بادبان کند از پرده های دیده صبح
چو آفتاب بود گرم، نان راهروی
که روزیش بود از سفره کشیده صبح
بیاض سینه روشندلان رقم سوزست
ستاره نقطه سهوست بر جریده صبح
به سوزن مژه آفتاب هیهات است
رفوپذیر شود سینه دریده صبح
مرا که با دل شب راز در میان دارم
چه دل گشاده شود صائب از سفیده صبح؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.