هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های صبح و تأثیرات آن بر طبیعت و روح انسان می‌پردازد. شاعر از نمادهای مختلف مانند نور صدق، تاریکی شب، و طلوع خورشید برای بیان مفاهیم عمیق استفاده می‌کند. همچنین، تضاد بین تاریکی و روشنایی، صداقت و دروغ، و امید و ناامیدی در متن مشهود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۹۴

آفاق را کند به نفش مشکبار صبح
باشد بهار عنبر شبهای تار صبح

دم را کنند صاف ضمیران شمرده خرج
از سینه می کشد نفسی را دوباره صبح

تا چشمش از ستاره فشانی نشد سفید
از وصل آفتاب نشد کامکار صبح

دست از طلب مدار درین ره، که می کشد
خورشید را ز صدق طلب در کنار صبح

زینسان که شد زمانه تهی از فروغ صدق
مشکل شود سفید درین روزگار صبح

در نور صدق محو نشود ظلمت دروغ
شب را کند به نیم نفس تارومار صبح

شب پرده پوش و روز سفیدست پرده در
باشد ازان به چشم سیه کار، بار صبح

ما را شبی است از دل فرعون تیره تر
بیهوده می برد ید بیضا به کار صبح

تاریکی لحد نشود از چراغ کم
با خاطر گرفته نیاید به کار صبح

عمرش تمام شد به نفس راست کردنی
هر چند بست پا ز شفق در نگار صبح

پیوند تیرگی به شب من زیاده شد
چندان که برد تیغ دو دم را به کار صبح

از چشم شور، خون شفق شد، به خاک ریخت
شیری که داشت در قدح زرنگار صبح

صائب زمین پاک کند دانه را گهر
از ابر دیده، قطره چندی ببار صبح
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.