هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و شیدایی به معشوق است که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. همه موجودات و ذرات جهان در اثر این عشق به وجد آمدهاند و در جستجوی وصال معشوق هستند. شاعر از جدایی شکایت میکند و تأکید میکند که تنها درون عاشق است که حقیقت را درک میکند و بقیه همه ظاهر و فریب هستند. او معشوق را به عنوان وجودی الهی و جاودانه توصیف میکند و از جهل و نادانی دوری میجوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۸۲۶
همه چون ذَرّهٔ روزَن، زِ غَمَت گشته هوایی
همه دُردی کَش و شادان، که تو در خانهٔ مایی
همه ذَرّاتْ پَریشان، همه کالیوه و شادان
همه دَستَک زَن و گویان که تو خورشیدْ لِقایی
همه در بَختْ شِکُفته، همه با لُطفِ تو خُفته
همه در وَصلْ بِگُفته که خدایا تو کجایی؟
همه هم خوابهٔ رَحْمَت، همه پَروَردهٔ نِعْمَت
همه شَهْ زادهٔ دولت، شُده در دَلْقِ گدایی
چو من این وَصل بِدیدم، همه آفاقْ دَویدم
طَلَبیدم، نَشِنیدم که چه بُد نامِ جُدایی
به جُز از باطنِ عاشق، بُوَد آن باطِلِ عاشق
که وَرایِ دلِ عاشق، همه فِعْل است و دَغایی
تو بَران وَصلِ خدایی، تو بَران روحِ بَقایی
مَدِه از جَهْل گوایی، هَله تا ژاژْ نَخایی
همه دُردی کَش و شادان، که تو در خانهٔ مایی
همه ذَرّاتْ پَریشان، همه کالیوه و شادان
همه دَستَک زَن و گویان که تو خورشیدْ لِقایی
همه در بَختْ شِکُفته، همه با لُطفِ تو خُفته
همه در وَصلْ بِگُفته که خدایا تو کجایی؟
همه هم خوابهٔ رَحْمَت، همه پَروَردهٔ نِعْمَت
همه شَهْ زادهٔ دولت، شُده در دَلْقِ گدایی
چو من این وَصل بِدیدم، همه آفاقْ دَویدم
طَلَبیدم، نَشِنیدم که چه بُد نامِ جُدایی
به جُز از باطنِ عاشق، بُوَد آن باطِلِ عاشق
که وَرایِ دلِ عاشق، همه فِعْل است و دَغایی
تو بَران وَصلِ خدایی، تو بَران روحِ بَقایی
مَدِه از جَهْل گوایی، هَله تا ژاژْ نَخایی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.