هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوقه‌ای لطیف و پاک‌سرشت سخن می‌گوید که حضور او در زندگی شاعر، جهان را زیباتر و ارزشمندتر می‌کند. شاعر از معشوقه می‌خواهد که به جهان او وارد شود و با حضور خود، زندگی‌اش را متحول کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳۲

صَنَما چُنان لَطیفی که به جانِ ما دَرآیی
صَنَما به حَقِّ لُطفَت، که میانِ ما دَرآیی

تو جهانِ پاک داری، نه وَطَنْ به خاک داری
چه شود اگر زمانی به جهان ما دَرآیی؟

تو لَطیف و بی‌نِشانی، زِنَهان‌ها نَهانی
بِفُروزَد این نَهانَم، چو نهانِ ما دَرآیی

چو تو راست ای سُلَیمان، هَمِگی زبانِ مُرغان
تو به لب چه شَهْد بَخشی، چو زبانِ ما دَرآیی

به جهانْ مَلِک تویی بس، نَکَشَد کَمانِ تو کَس
بِپَرَم چو تیر اگر تو به کَمانِ ما دَرآیی

بِخُرامْ شَمسِ تبریز، که تو کیمیایِ حَقّی
همه مِسِّ ما شود زَر، چو به کانِ ما دَرآیی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.