هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌های طبیعت، عشق، و زندگی سخن می‌گوید. شاعر از مخاطب می‌خواهد به باغ و بهار بنگرد، به یار و نگار توجه کند، و از شکارگاه غیب و شکار لذت ببرد. او از سماع و موسیقی، شراب و عشق، و زندگی شورانگیز سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد که دل و جان خود را به این زیبایی‌ها بسپارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شراب و قمار ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳۳

سویِ باغِ ما سَفَر کُن، بِنِگَر بهار، باری
سویِ یارِ ما گُذَر کُن، بِنِگَر نِگار، باری

نَرَسی به بازِپَرّان، پِیِ سایه‌‌اَش هَمی‌دو
به شکارگاهِ غَیب آ، بِنِگَر شکار، باری

به نِظاره و تماشا، به سَواحل آ و دریا
بِسِتان زِ اوجِ موجَش، دُرِ شاهْوار، باری

چو شکار گشت باید، به کَمَنْدِ شاهْ اولی
چو برهنه گشت باید، به چُنین قِمار، باری

بِکَشان تو لَنْگ لَنْگان، زِبَدَن به عالَمِ جان
بِنِگَر تُرَنج و ریحان، گُل و سَبزه زار، باری

هَله چَنگیانِ بالا، زِبرایِ سیم و کالا
به سَماعِ زُهرهٔ ما، بِزَنید تار، باری

به میانِ این ظَریفان، به سَماعِ این حَریفان
رَهِ بوسه گَر نباشد، بِرَسَد کِنار، باری

به چُنین شراب اَرْزَد، زِ خُمارْ خَسته بودن
پِیِ این قَرار بَرگو، دلِ بی‌قَرار، باری

زِسَبو فَغان بَرآمَد، که زِ تَفِّ میْ شِکَستم
هَله ای قَدَح به پیش آ، بِسِتان عُقار، باری

پِیِ خُسروانِ شیرین، هُنر است شور کردن
به چُنین حَیاتِ جان‌ها، دل و جان سِپار، باری

به دُکانِ عشق، روزی، زِ قَضا گُذار کردم
دلِ من رَمید کُلّی زِدُکان و کار، باری

من ازان دَرَج گُذشتم که مرا تو چاره سازی
دل و جان به باد دادم، تو نگاه دار، باری

هَله بس کُنم، که شَرحَش شَهِ خوش بَیان بگوید
هَله مُطَرَبِ مَعانی، غَزَلی بیار، باری
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.