۳۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۱۹

حسن خط با حسن خلق و مردمی انباز شد
رفته رفته آخر حسنش به از آغاز شد

حرفی از گیرایی مژگان او کردم رقم
نامه بر بال کبوتر چنگل شهباز شد

بلبل ما گر چنین گرم نواسنجی شود
تخم گل خواهد سپند شعله آواز شد

تا برآمد بر سپهر شاخ، گلچینش ربود
شوخی گل چون شرر آخر به یک پرواز شد

بس که حسرتهای رنگین دل به روی هم نهاد
رفته رفته سینه ام چون کلبه بزاز شد

صائب از خون جگر خوردن نیاسودم دمی
تا به روی داغ همچون لاله چشمم باز شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.