هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعارههای پیچیده، به موضوعاتی مانند ناپایداری زندگی، رنجهای انسانی، بیعدالتیهای جهان و جستجوی معنا میپردازد. شاعر از عناصری مانند خاکستر، پروانه، دریا و باد برای بیان احساسات عمیق خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعارههای پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. این شعر更适合 افرادی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنا هستند و میتوانند لایههای مختلف معنایی آن را درک کنند.
غزل شمارهٔ ۲۴۷۸
از سپهر نیلگون خاکستر ما کرده اند
نه فلک را پرده دار اخگر ما کرده اند
پرده خواب است چون پروانه ما را سوختن
بستر ما را هم از خاکستر ما کرده اند
بحر لنگردار ما را نیست پروای حباب
این سبک مغزان عبث سردرسر ما کرده اند
نیست بر ما بار بیقدری که در مهد صدف
چون گهر گرد یتیمی بستر ما کرده اند
باده های صاف را پیشینیان پیموده اند
درد این نه شیشه را در ساغر ما کرده اند
چشم ما از شسته رویان موج کوثر می زند
سر برون این حوریان از منظر ما کرده اند
قطره ایم اما نمی آریم پای کم زبحر
شیشه ها قالب تهی از ساغر ما کرده اند
می دهد سد سکندر کوچه پیش تیغ ما
پیچ و تاب عشق را تا جوهر ما کرده اند
عندلیبانی کز ایشان باغ پرآوازه است
سر برون از بیضه در زیر پر ما کرده اند
بر زمین ناید زشادی پای ما چون گردباد
تا لباس خاکساری در بر ما کرده اند
نیست آه غمزدا در سینه صدچاک ما
مد احسان را برون از دفتر ما کرده اند
از سبک جولانی عمرست خواب ما گران
بادبان دیگران را لنگر ما کرده اند
عالم روشن سیه صائب به چشم ما شده است
تا زلال زندگی در ساغر ما کرده اند
نه فلک را پرده دار اخگر ما کرده اند
پرده خواب است چون پروانه ما را سوختن
بستر ما را هم از خاکستر ما کرده اند
بحر لنگردار ما را نیست پروای حباب
این سبک مغزان عبث سردرسر ما کرده اند
نیست بر ما بار بیقدری که در مهد صدف
چون گهر گرد یتیمی بستر ما کرده اند
باده های صاف را پیشینیان پیموده اند
درد این نه شیشه را در ساغر ما کرده اند
چشم ما از شسته رویان موج کوثر می زند
سر برون این حوریان از منظر ما کرده اند
قطره ایم اما نمی آریم پای کم زبحر
شیشه ها قالب تهی از ساغر ما کرده اند
می دهد سد سکندر کوچه پیش تیغ ما
پیچ و تاب عشق را تا جوهر ما کرده اند
عندلیبانی کز ایشان باغ پرآوازه است
سر برون از بیضه در زیر پر ما کرده اند
بر زمین ناید زشادی پای ما چون گردباد
تا لباس خاکساری در بر ما کرده اند
نیست آه غمزدا در سینه صدچاک ما
مد احسان را برون از دفتر ما کرده اند
از سبک جولانی عمرست خواب ما گران
بادبان دیگران را لنگر ما کرده اند
عالم روشن سیه صائب به چشم ما شده است
تا زلال زندگی در ساغر ما کرده اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.