هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های طبیعت و احساسات عاشقانه می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند لب‌های میگون، نرگس بیمار، و گل‌های خندان، عشق و شیفتگی را به تصویر می‌کشد. همچنین، مفاهیمی مانند تنهایی، رنج عشق، و جستجوی معنا در زندگی نیز در این شعر دیده می‌شوند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۴

هر که آن لبهای میگون را تماشا می کند
چشم می پوشد زحیرانی دهن وا می کند

از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند

روی آتشناک خون بوسه می آرد به جوش
جلوه مستانه حشر آرزوها می کند

بی حجابی آرزو را می کند مطلق عنان
خنده گل دست گلچین را به خود وا می کند

اینقدر تعجیل در دلسوزی عاشق چرا؟
بیش ازین با چوب خشک آتش مدارا می کند

چون گل از خمیازه آغوش می ریزد زهم
هر که آن سرو خرامان را تماشا می کند

از صراحی گرد نان دارد کسی را در نظر
شاخ گل دستی که در گلزار بالا می کند

آن که رو در خلوت آیینه تنها کرده است
کاش می دانست تنهایی چه با ما می کند

کوه غم بر سینه من ابر رحمت می شود
در دل من داغ کار چشم بینا می کند

هر سرخاری چو مجنون گردنی افراخته است
ناقه لیلی مگر آهنگ صحرا می کند؟

صائب این حسن بسامانی که من دیدم ازو
دیده آیینه را سیر از تماشا می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.