هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق، طبیعت، و مفاهیم عرفانی می‌پردازد. شاعر با ترکیب عناصر طبیعی مانند زلف، گل، شبنم، و برق، احساسات عمیق انسانی و رابطه‌ی عاشقانه را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۶

دل در آن زلف زره سان جای خود وا می کند
شست چون صاف است پیکان جانی خود وا می کند

موشکافان زود در دلها تصرف می کنند
شانه در زلف پریشان جای خود وا می کند

طوطی از شیرین زبانی محرم آیینه شد
در دل آهن سخندان جای خود وا می کند

شد خراباتی گل از روی گشاد خویشتن
بوسه در لبهای خندان جای خود وا می کند

روی شرم آلود در گلزار جنت محرم است
گل در آن چاک گریبان جای خود وا می کند

ناخن جوهر شود در بیضه فولاد بند
در دل آن خط چو ریحان جای خود وا می کند

از هوا گیرند چشم پاک را سیمین بران
شبنم ما در گلستان جای خود وا می کند

حرف روشن گوهران هرگز نیفتد بر زمین
در صدفها اشک نیسان جای خود وا می کند

از سخن آخر به دولت می رسند اهل سخن
مور در دست سلیمان جای خود وا می کند

دور باشی نیست حاجت قهرمان عشق را
برق صائب در نیستان جای خود وا می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.