هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از وضعیت موجود است. او از کوتاهی همت انسانها، بیحاصلی تلاشها، و دشواریهای راه طلب سخن میگوید. همچنین، اشارهای به خاموشی و حفظ اسرار دارد و از اشتباهات انسانها در تشخیص حقایق میگوید. در نهایت، شاعر از افول هنر و فرهنگ در زمان خود ابراز تأسف میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، ناامیدی و انتقادهای اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد و نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای فهم کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۲۵۸۵
نور شمع طور کی گردد زهر محفل بلند؟
کی شود این شعله جانسوز از هر دل بلند؟
دوری راه طلب از همت کوتاه ماست
چون بود شبگیر کوته، می شود منزل بلند
دانه امید ما چون سر برون آرد زخاک؟
ابر تردستی نشد زین بحر بی حاصل بلند
ما زبان شکوه را بر یکدگر پیچیده ایم
از رگ ما خون به صد نشتر شود مشکل بلند
مهر بر لب زن که در خاموشی جاوید ماند
چون سپند آن کس که کرده آواز در محفل بلند
خضر را ما سبزه این بوم و بر پنداشتیم
گردبادی هم نشد زین دشت بی حاصل بلند
در زمان کلک صائب رفته رفته پست شد
بود اگر آوازه سحر از چه بابل بلند
کی شود این شعله جانسوز از هر دل بلند؟
دوری راه طلب از همت کوتاه ماست
چون بود شبگیر کوته، می شود منزل بلند
دانه امید ما چون سر برون آرد زخاک؟
ابر تردستی نشد زین بحر بی حاصل بلند
ما زبان شکوه را بر یکدگر پیچیده ایم
از رگ ما خون به صد نشتر شود مشکل بلند
مهر بر لب زن که در خاموشی جاوید ماند
چون سپند آن کس که کرده آواز در محفل بلند
خضر را ما سبزه این بوم و بر پنداشتیم
گردبادی هم نشد زین دشت بی حاصل بلند
در زمان کلک صائب رفته رفته پست شد
بود اگر آوازه سحر از چه بابل بلند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.