هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مفاهیم عمیق انسانی مانند عشق، انتظار، ناامیدی، امید و هستی میپردازد. شاعر از تشبیهات و استعارههای زیبا برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است. مضامینی مانند گذرایی زندگی، تفاوت دیدگاهها، امید و ناامیدی، و نقش مادر در زندگی انسان در این شعر به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق و انتزاعی موجود در این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند و معنای آن را درک نمایند.
غزل شمارهٔ ۲۶۱۷
جان مشتاقان غبار جسم را صرصر بود
زودتر آخر شود شمعی که روشنتر بود
مردم کوته نظر در انتظار محشرند
دیده روشندلان آیینه محشر بود
باد هستی را زسر بیرون کن از طوفان مترس
بادبان چون جمع سازد خویش را لنگر بود
پرده امید باشد ناامیدیهای ما
خیمه تبخاله ما بر لب کوثر بود
در زمان ما که بیمهری قیامت می کند
دامن مادر به طفلان دامن محشر بود
بیشتر شکرلبان عهد دشمن پرورند
ورنه از خط نسبت طوطی چرا کمتر بود؟
نیست صائب راه بر افلاک جان تیره را
قسمت خاک است هر دردی که در ساغر بود
زودتر آخر شود شمعی که روشنتر بود
مردم کوته نظر در انتظار محشرند
دیده روشندلان آیینه محشر بود
باد هستی را زسر بیرون کن از طوفان مترس
بادبان چون جمع سازد خویش را لنگر بود
پرده امید باشد ناامیدیهای ما
خیمه تبخاله ما بر لب کوثر بود
در زمان ما که بیمهری قیامت می کند
دامن مادر به طفلان دامن محشر بود
بیشتر شکرلبان عهد دشمن پرورند
ورنه از خط نسبت طوطی چرا کمتر بود؟
نیست صائب راه بر افلاک جان تیره را
قسمت خاک است هر دردی که در ساغر بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.