هوش مصنوعی: این شعر به یاد روزهایی می‌پردازد که بزم عیش و نشاط برپا بود و شراب و همصحبتان هوشیاری را از بین می‌بردند. شاعر از زیبایی‌های گذشته و دل‌بستگی‌هایش یاد می‌کند و از تغییرات و از دست دادن آن‌ها ابراز تأسف می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، زیبایی، و گذر زمان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مستی دارد که مناسب سنین پایین نیست.

غزل شمارهٔ ۲۶۱۹

یاد ایامی که بزم عیش ما معمور بود
مغز ما از نشأه می پرده دار حور بود

شیشه می نیم هوشی داشت از همصحبتان
روی مجلس در نقاب بیخودی مستور بود

لاله رویان را دل ما تشنه نظاره ساخت
آب این سرچشمه آیینه گویا شور بود

قرب منزل نعل ما را بر سر آتش گذاشت
داشتیم آسایشی تا منزل ما دور بود

خاطر روشن در فردوس بر رویم گشود
قحط یوسف بود تا آیینه ام بی نور بود

آنچه ما چشم از حباب آب حیوان داشتیم
در حجاب پرده زنبوری انگور بود

آب لعل او زخط شد تیره، ورنه پیش ازین
صافی این شهد، شمع خانه زنبور بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.