۷۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۶۵

در رُخِ عشق نِگَر، تا به صِفَتْ مَرد شَوی
نَزدِ سَردان مَنِشین، کَزْ دَمَشانْ سرد شَوی

از رُخِ عشق بِجو چیز دِگَر، جُز صورت
کارْ آن است که با عشقْ تو هم دَرد شوی

چون کُلوخی به صِفَت تو، به هوا بَرنَپَری
به هوا بَرشَوی اَرْ بِشْکَنی و گَرد شَوی

تو اگر نَشْکَنی، آن کِت بِسِرِشت، او شِکَند
چون که مرگَت شِکَند، کِی گُهَرِ فَرد شَوی؟

بَرگْ چون زَرد شود، بیخِ تَرَش سَبز کُند
تو چرا قانِعی از عشق؟ کَزو زَرد شَوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.