هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، جنون، آزادگی، و حقیقت استفاده میکند. شاعر با تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، حالات روحی و عرفانی خود را بیان میکند و به مفاهیمی مانند قناعت، حقیقتجویی، و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جنون و عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۶۹۶
زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می شود
چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می شود
گر چنین مجنون ما را عشق در شور آورد
دامن دشت جنون صحرای محشر می شود
آب جای باده گلرنگ نتواند گرفت
تشنه دیدار کی قانع به کوثر می شود؟
از گریبان خموشی هر که آرد سر برون
چون چراغ صبحگاهی خرج صرصر می شود
با سر آزاده ام فارغ ز دولت کاین هما
بر سر بی مغز دایم سایه گستر می شود
خجلت از حرف مکرر لازم فهمیدگی است
منفعل کی طوطی از حرف مکرر می شود؟
جلوه های مختلف دارد می دولت که آب
زنگ در آیینه و در تیغ جوهر می شود
آه خون آلود را چندان که می دزدم به دل
از گره چون رشته باران رساتر می شود
نیست خوان پر ز نعمت را به سرپوش احتیاج
کی سر آزادگان قانع به افسر می شود؟
چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می شود
گر چنین مجنون ما را عشق در شور آورد
دامن دشت جنون صحرای محشر می شود
آب جای باده گلرنگ نتواند گرفت
تشنه دیدار کی قانع به کوثر می شود؟
از گریبان خموشی هر که آرد سر برون
چون چراغ صبحگاهی خرج صرصر می شود
با سر آزاده ام فارغ ز دولت کاین هما
بر سر بی مغز دایم سایه گستر می شود
خجلت از حرف مکرر لازم فهمیدگی است
منفعل کی طوطی از حرف مکرر می شود؟
جلوه های مختلف دارد می دولت که آب
زنگ در آیینه و در تیغ جوهر می شود
آه خون آلود را چندان که می دزدم به دل
از گره چون رشته باران رساتر می شود
نیست خوان پر ز نعمت را به سرپوش احتیاج
کی سر آزادگان قانع به افسر می شود؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.