۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۸۷

خوش بهاری می رسد میخانه ها سامان کنید
برگ عیش آماده بهر جشن گلریزان کنید

فصل گل در خانه بودن عمر ضایع کردن است
با حریفان موافق روی در بستان کنید

از هوای تر جهان دریای رحمت گشته است
کشتی می را درین دریا سبک جولان کنید

دفتر عیش و نشاط از یکدگر پاشیده است
منتظم این نسخه را از رشته باران کنید

سینه ها را باده گلگون گلستان می کند
دیده را از دیدن گلها نگارستان کنید

پله میزان روز و شب برابر گشته است
روز و شب را در نشاط و خرمی یکسان کنید

گردش پرگار را یک نقطه بال و پر بس است
هست تا در جام و مینا قطره ای، طوفان کنید

لنگر تمکین مناسب نیست در جوش بهار
کوه را، هم سیر با ابر سبک جولان کنید

سینه را دریا کنید از ابر دست ساقیان
دستها را از قدح سر پنجه مرجان کنید

تا نیفتاده است باد نوبهاران از نفس
غنچه ای گر هست در خاطر گره، خندان کنید

جوش گل دیوار و در را در سماع آورده است
کم نه اید از مشت گل، رقصی درین بستان کنید

ابرهای تیره را صیقل شراب روشن است
چاره این ظلمت از سرچشمه حیوان کنید

بزم را پرشور اگر خواهید و دلها را کباب
کلک صائب را به تحسینی سبک جولان کنید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.