هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند سیماب، آهن، دریا، موج و گرداب، به بیان حالات درونی و عرفانی می‌پردازد. او بر اهمیت قناعت، خرسندی و تلاش برای وصال تأکید دارد و از مفاهیمی مانند بی‌نیازی، گذرایی دنیا و عشق الهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳۴

ز آهم بیستون سرچشمه سیماب می گردد
دل آهن زبرق تیشه من آب می گردد

درین دریا نه تنها قطره سر از پا نمی داند
زبان موج می پیچد، سرگرداب می گردد

به داد حق قناعت کن که با اکسیر خرسندی
به خاکستر اگر پهلو نهی سنجاب می گردد

کمر بسته است نه گردون به خون آبروی من
به آب روی من پنداری این دولاب می گردد

عقیق بی نیازی نیست در گنجینه شاهان
سکندر گرد عالم بهر یک دم آب می گردد

اگر داری تلاش وصل دست از جان بشو صائب
که شبنم را دل از قرب گلستان آب می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.