هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، سرشار از تصاویر شاعرانه و مضامین عرفانی و اخلاقی است. شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و از بی‌وفایی دنیا شکایت می‌کند. او با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، مفاهیمی مانند قناعت، عشق، رنج، و بی‌خودی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به‌کاررفته در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳۳

زدامان ترم ریگ روان سیراب می گردد
نمک در دیده من پرده های خواب می گردد

چه کفر نعمت از من در وجود آمد نمی دانم
که در پیمانه من خون شراب ناب می گردد

چنان از ناله من بیستون را دل به درد آمد
که از پهلو به پهلو چون دل بیتاب می گردد

زاقبال بلند من سکندر داغها دارد
که آب خضر در پیمانه ام خوناب می گردد

رخش از قبله برگردد، به خود هر کس که روی آرد
کند هر کس زخود قالب تهی محراب می گردد

به هر منزل که آن خورشید تابان پرتو اندازد
به چشم روزن غمخانه من آب می گردد

زحسن بحر یکتایی نظر بازی خبر دارد
که برگرد سر هر قطره چون گرداب می گردد

مکن خشک ای سپهر بی مروت چشم مجنون را
کز این سرچشمه چندین کاروان سیراب می گردد

چه افتاده است چون پروانه بر آتش زنم خود را؟
که کار من تمام از پرتو مهتاب می گردد

غبارآلود امکان را صفا در بیخودی باشد
که دریا باعث آرامش سیلاب می گردد

مده دامان اکسیر قناعت را زکف صائب
که خاکستر به قانع بستر سنجاب می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.