هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند گذر زمان، دشواری‌های زندگی، پاکدامنی، عشق و امید، و تأثیرات محیط بر انسان می‌پردازد. شاعر از تصاویر طبیعت و نمادهای ادبی مانند یوسف و دیوار، سیلاب، و آیینه برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات نمادین و استعاری نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳۹

نسیم نوبهاران بر دماغم بار می گردد
گل بی خار در پیراهن من خار می گردد

تن خاکی نگیرد پیش راه پاکدامانان
که در بر روی یوسف باز از دیوار می گردد

نهد احسان ساقی تاج لعل از باده اش بر سر
سر هر کس که در میخانه بی دستار می گردد

چنان ترسیده است آیینه ام از پرتو منت
که از صیقل جهان بر دیده من تار می گردد

زسختیهای دوران می شود دشوارها آسان
مصور صورت شیرین درین کهسار می گردد

نباشد در جگر آب مروت بحر را، ورنه
چو گوهر جام ما از قطره ای سرشار می گردد

ندارد با زمین گیران غفلت گفتگو سودی
ره خوابیده کی ز آواز پا بیدار می گردد؟

نگردانند از سنگ ملامت روخداجویان
که چون سیلاب سنگین شد سبکبرفتار می گردد

درشتیهای ره را عذرخواهی نیست چون منزل
اگر مردن نباشد زندگی دشوار می گردد

در ایام کهنسالی زدنیا رو به عقبی کن
که می افتد به هر سو مایل این دیوار می گردد

زبی آرامی از نقش مراد افتاده ای غافل
چو شد استاده آب آیینه گلزار می گردد

در پوشیده سد ره شود مهمان غیبی را
گرانخوابی حجاب دولت بیدار می گردد

دل روشن زحرف و صوت هیهات است بگشاید
بر این آیینه عکس طوطیان زنگار می گردد

چرا اندیشم از زخم زبان ناصحان صائب؟
که سوهان از درشتیهای من هموار می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.