هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به مضامین عرفانی، فلسفی و اجتماعی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند ناامیدی، عشق، تسلیم در برابر سرنوشت، و بی‌ثباتی دنیا سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند «چوب خشک دار نخل طور»، «کف دست سلیمان»، و «کمان کهکشان»، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به نابرابری اجتماعی و بی‌عدالتی دارد، مانند زمانی که می‌گوید مورها هم‌کاسه‌ی فغفور می‌شوند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات مانند «به چشمش چوب خشک دار نخل طور می‌گردد» یا «سویدا در دل بی‌طاقتم زنبور می‌گردد» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشند.

غزل شمارهٔ ۲۸۴۲

سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد
به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد

سر دارالامان نیستی گردم، که هر موری
در آن مهمانسرا همکاسه فغفور می گردد

چه خواهد شد من افتاده را از خاک برداری؟
کف دست سلیمان پایتخت مور می گردد

مگردان روی جرأت از دم شمشیر نومیدی
که آه سرد آخر مرهم کافور می گردد

شکر از تلخکامان باز می گیری، نمی دانی
که تنگ شکرت آخر نصیب مور می گردد

کمان کهکشان از آتش آهم ملایم شد
کمان چین ابروی تو کی کم زور می گردد؟

تماشای ترا بر هیچ کس غیر از تو نپسندم
که گر این است حسن، آیینه چشم شور می گردد

اگر یک لحظه از خال لب او چشم بردارم
سویدا در دل بیطاقتم زنبور می گردد

به فکر دامن دشت عدم گاهی که می افتم
به چشمم چار دیوار عناصر گور می گردد

تلاش بزم بی کیفیت گردون مکن صائب
که جای جام می آنجا سر مخمور می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.