هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند میخانه، خرابات، عشق، و رنج‌های عاشقانه استفاده می‌کند. شاعر با تصاویر نمادین مانند آیینه، میخانه، شمع، پروانه، و دیوانه، حالات روحی و عاطفی خود را بیان می‌کند. این شعر به مفاهیمی مانند بیگانگی، عشق، رنج، و امید می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌ها نیاز به درک ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۸۸۵

کدام آیینه رو احرام این میخانه می بندد؟
که می آیینه بر پیشانی پیمانه می بندد

که امشب می شود از شرمگینان میهمان من؟
که دود آه، چشم روزن کاشانه می بندد

خرابات مغان خوش خاک عاشق پروری دارد
که شمع آنجا کمر در خدمت پروانه می بندد

زصندل جبهه ما در بغل پروانگی دارد
بر همن کی به روی ما در بتخانه می بندد؟

زسنگ کودکان دل بر گرفتن سختیی دارد
وگرنه راه صحرا را که بر دیوانه می بندد؟

زمژگان سیل می بارد دل الفت سرشت من
اگر گرد خرابی رختم از ویرانه می بندد

نه برقی در کمین، نه تندبادی در نظر دارد
به امید چه یارب خوشه ما دانه می بندد؟

چنان بیگانه است از آشنایی مشرب صائب
که در بر آشنا چون مردم بیگانه می بندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.