هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند جدایی دل از تعلقات دنیوی، عشق الهی، بی‌قراری عاشق، و بی‌اعتباری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «دل پرخون»، «دریای بی‌ساحل»، و «سیل سبک‌جولان»، حالات روحی و معنوی انسان را در جستجوی حقیقت توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۱۶

دل پرخون کجا از جسم پا در گل خبر دارد؟
کجا این دل به دریا کرده از ساحل خبر دارد؟

از سیر عالم بالا نگردد تن حجاب جان
که از نشو و نما این سرو پا در گل خبر دارد

از احوال نظربازان مدان معشوق را غافل
که از هر ذره ای خورشید روشندل خبر دارد

نبیند زیرپا چشمی که افتاده است بر منزل
دل حق جو کجا از عالم باطل خبر دارد؟

زدست و پای بیتابی زدن آسوده می گردد
هر آن موجی کز این دریای بی ساحل خبر دارد

دل گم گشته خود را سراغ از زلف جانان کن
که هر تاری از و چون سبحه از صددل خبر دارد

چه می پرسی شمار منزل از سیل سبک جولان؟
که هر کس کاهل افتاده است از منزل خبر دارد

زما بی حاصلان از حاصل دنیا چه می پرسی؟
که هر کس تخمی افشانده است از حاصل خبر دارد

ز ابراهیم ادهم پرس قدر ملک درویشی
که طوفان دیده از آسایش ساحل خبر دارد

به شکر خنده شیرین می کند صائب دهانش را
کسی کز تلخی محرومی سایل خبر دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.