هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تصاویر و استعاره‌های غنی برای بیان احساسات عمیق عاشقانه، ناامیدی، و جستجوی معنا استفاده می‌کند. شاعر از عناصر طبیعی مانند دریا، طوفان، کوه، و صحرا برای توصیف حالات درونی خود بهره می‌برد. همچنین، به مضامین عرفانی و دینی مانند رابطه‌ی مریم و مسیح اشاره می‌کند. در نهایت، شعر به قدرت عشق و دیوانگی ناشی از آن می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۳۸

چسان مژگان خونین گریه ما را نگه دارد؟
کجا مرجان به زور پنجه دریا را نگه دارد؟

تنور از عهده تسخیر طوفان برنمی آید
حصار شهر چون دیوانه ما را نگه دارد؟

ز آتشدستی ما کوهکن سیماب جولان شد
اگر مردست کوه بیستون، جا را نگه دارد!

زشور عشق لنگر باخت چون ریگ روان صحرا
مگر مجنون به کوه درد، صحرا را نگه دارد

تماشای دل دیوانه ما جذبه ای دارد
که از جولان غزال دشت پیما را نگه دارد

تن خاکی نگیرد دامن جان مجرد را
چگونه رشته مریم مسیحا را نگه دارد؟

نگاه شور چشمان آب دریا قوت می سوزد
خدا از چشم زاهد جام صهبا را نگه دارد!

ندارم دست بر دامان آن سرو روان، ورنه
زطوفان لنگر من آب دریا را نگه دارد

از ان ماه تمام از هاله شد آغوش سر تا پا
که در وقت خرام آن سرو بالا را نگه دارد

به آن زلف پریشان خویشتن را می رساند دل
اگر سر رشته زنجیر سودا را نگه دارد

نباشد رحم در دل لشکر بیگانه را صائب
زگرد خط خدا آن ماه سیما را نگه دارد!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.