هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، وحدت، فرصت‌های زندگی، و ارزش‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند زلف معشوق، شراب، و طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۲۹۴۱

دلی کز زلف او شیرازه جمعیتی دارد
شبش خوش باد کز دوران کمند وحدتی دارد

یکی صد شد زخط سبز حسن آن لب میگون
در ایام بهاران می عجب کیفیتی دارد

شراب و شاهد و ساقی و مطرب هر که را باشد
سپندی گو بر آتش نه که خوش جمعیتی دارد

لبش امروز و فردا می کند در بوسه دادنها
نمی داند زخط چون دشمن کم فرصتی دارد

دل عاشق به فکر سینه پر خون نمی افتد
که در هر حلقه آن زلف دام صحبتی دارد

ندارد دانه ای جز خوردن دل دام صحبتها
بود در جنت در بسته هر کس خلوتی دارد

نگه دارد خدا از خواری اخوان عزیزان را!
که چون گوهر دلش آب است هر کس قیمتی دارد

به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر
نماند بر زمین هر کس که بال همتی دارد

حباب آسا سراسر می رود در سینه اش دریا
درین دریای پرآشوب هر کس خلوتی دارد

بود در دیده ما تنگتر از حلقه خاتم
به چشم مور اگر ملک سلیمان وسعتی دارد

چنان از فکر زاد آخرت غافل بود نادان
که زیر خاک پنداری گمان فرصتی دارد

زبیم آسیا در سینه دارد چاکها صائب
به ظاهر خوشه گندم اگر جمعیتی دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.