هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، رنج، صبر، هنر و عرفان سخن می‌گوید. شاعر از نگاه عاشقانه و عارفانه به مسائل زندگی، رابطه انسان با معشوق، و چالش‌های روحی و معنوی می‌پردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و اخلاقی مانند غفلت، هنر، و رستگاری دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی دارند تا به‌درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۹۷۶

به خواب آن چشم دل از عاشق ناشاد می گیرد
به چشم بسته صید خویش این صیاد می گیرد

کنم با کوه چون نسبت ترا در پله تمکین؟
که تمکین تو ره بر ناله و فریاد می گیرد

نگیرد در تو افسون من بی دست و پا، ورنه
نگاه عجز من تیغ از کف جلاد می گیرد

مکن استادگی در قتلم ای سرو سبک جولان
که خون شمع ناحق کشته را از باد می گیرد؟

زند سرپنجه با خورشید در هنگامه دعوی
بر رویی که نقش از سیلی استاد می گیرد

به روی سخت نتوان باز کرد از سر کدورت را
که بیش از شیشه زنگ آیینه فولاد می گیرد

مگر از پرده غفلت حجابی در میان آید
وگرنه زود دل از عالم ایجاد می گیرد

تو در این خاکدان از لنگر غفلت زمین گیری
وگرنه سیل را دل زین خراب آباد می گیرد

هنرور شو که کوه بیستون با آن سرافرازی
بلندآوازگی از تیشه فرهاد می گیرد

نظر چون عنکبوت از گوشه گیری بر مگس دارد
اگر کنجی زمردم زاهد شیاد می گیرد

به توفیق خدا دست ولایت چون علم گردد
سلیمان زمان سال دگر بغداد می گیرد

ز تلخیهای عالم نشأه می می برد صائب
جوانمردی که از پیر مغان ارشاد می گیرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.