هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به مضامین عشق، رنج، صبر و تحمل، و رابطه‌ی عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از درد عشق، بی‌قراری، و تأثیرات آن بر روح و جان سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، دریا، و گل و خار، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم فلسفی مانند فنا، صبر، و تحول در رنج وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و فنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۰۶

چراغ حسن را دامان خط مستور می سازد
غباری خانه آیینه را بی نور می سازد

مرا در محفلی بند از زبان برداشت بیتابی
که شمعش گریه را در آستین مستور می سازد

نگه دارد خدا از چشم ما آن لعل میگون را
که شور بحر ما آب گهر را شور می سازد

چه پروا از فنای عاشقان آن حسن سرکش را؟
که از هر مشت خاکی عشق صد منصور می سازد

حریم قهرمان عشق شوخی برنمی دارد
سپند بی ادب را آتش از خود دور می سازد

دل خوش مشربی دارم که سردیهای دوران را
به اکسیر تحمل مرهم کافور می سازد

زعزلت شهرت افتاده است مطلب گوشه گیران را
که ذوق خودنمایی دانه را مستور می سازد

دل ما را نسازد گریه شام و سحر خالی
که این ویرانه چندین سیل را معمور می سازد

ندارد حاصلی با خست رویان عاجزی کردن
کمان آسمان را سرکشی کم زور می سازد

زناسازی مکن خون در جگر ما تلخکامان را
که گل با خار می جوشد، شکر با مور می سازد

چه افتاده است دردسر دهم صائب طیبیان را؟
که عیسی را علاج درد من رنجور می سازد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.