هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر درباره ناقص بودن دین، کفر، عشق و رنج‌های عاشقانه است. شاعر از عناصری مانند سبحه، زنار، آتش، مار، زلف، گلزار، شمع، طومار، آیینه و لاله استفاده کرده تا احساسات عمیق خود را به تصویر بکشد. همچنین، او از ظرافت‌های ادبی و استعاره‌های پیچیده برای بیان مفاهیم عرفانی و عاشقانه بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ خوانشی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند کفر و رنج‌های عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۳۴

ز دین ناقصم از سبحه استغفار برخیزد
ز ننگ کفر من مو بر تن زنار برخیزد

بگیر از آتش سوزنده تعلیم سبک‌روحی
که با آن سرکشی در پیش پای خار برخیزد

به خود چون مار می‌پیچم ز رشک زلف، کی باشد
که این ابر سیه زان دامن گلزار برخیزد؟

اگر وصف سر زلف تو در طومار بنویسم
چو شمع کشته دودم از سر طومار برخیزد

چنین کافتادم از طاق دل نشو و نما، مشکل
که مو از پیکرم چون کاه از دیوار برخیزد

عبث صیقل عرق می ریزد از بهر جلای من
عجب دارم که از آیینه ام زنگار برخیزد

پی طرف کلاهش لاله دارد نعل در آتش
ز خواب ناز گل از شوق آن دستار برخیزد

ز طرز تازه صائب داغ داری نکته‌سنجان را
عجب دارم کز آمل چون تو خوش‌گفتار برخیزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.