هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شعری مانند دود، آتش، و غزالان، به بیان درد و رنج عشق و جدایی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند دریا، کوه، و بیابان برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند و به مضامینی مانند عشق نافرجام، حرص و طمع، و رنج‌های بشری اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج نیاز به درک بالاتری از زندگی و عواطف انسانی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۴۴

زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد
ازین دریا به جای ابر نیسان دود می خیزد

از آن آتش که زد در کوه و صحرا ناله مجنون
هنوز از روزن چشم غزالان دود می خیزد

کدامین بلبل آتش نفس زباغ بود امشب؟
که جای سنبل و ریحان زبستان دود می خیزد

نمی آرد به سامان سیم و زر حرص سیه دل را
همان از مجمر زرین پریشان دود می خیزد

مگر افتاد یک جانب نقاب از چهره لیلی؟
که جای گردباد از این بیابان دود می خیزد

منه دل بر جهان پوچ اگر از شیر مردانی
که تا جا گرم سازی زین نیستان دود می خیزد

مزن آتش به جان بیگناهان، رحم کن بر خود
که آخر از رخ آتش عذاران دود می خیزد

شود از پرده پوشی درد و داغ عشق رسواتر
زشمع زیر دامن از گریبان دود می خیزد

ندارد ثابت و سیار صائب در جگر آهی
همین از شمع من زین نه شبستان دود می خیزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.