هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ساقی، معشوق و طبیعت سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات عاشقانه، حیرت و زیبایی‌های طبیعت را به تصویر می‌کشد. او از ساقی طناز، سرو سهی، گل‌های لرزان و دیگر عناصر طبیعت برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۵۷

کجا خون مرا آن ساقی طناز می ریزد؟
که خون شیشه در ساغر به چندین ناز می ریزد

چه خواهد کرد گاه جلوه مستانه، حیرانم
سهی سروی که با خودداری از وی ناز می ریزد

کدامین تنگ ظرف آمد به این عشرت سرا یارب
که ساقی باده از ساغر به مینا باز می ریزد

ندارد صرفه ای با بی پروبالان در افتادن
زخون کبک، رنگ قتل خود شهباز می ریزد

ندارد در دل معشوق اگر عاشق ره پنهان
که در دل غنچه را این خرده های راز می ریزد؟

به این افتادگی، دارم هوای سرو بالایی
که نقش از بال مرغان سبک پرواز می ریزد

در ایام خزان چون جمع سازد خویش را صائب؟
گلی کز بار از لرزیدن آواز می ریزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.