هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، غم و اندوه، فقر، عشق، وطن‌پرستی و مفاهیم عرفانی را به تصویر می‌کشد. شاعر از دردهای درونی، فقر درویشان، عشق به وطن، و ارزش‌های معنوی سخن می‌گوید. همچنین، از نمادهایی مانند خون شهیدان، میخانه، و طبیعت برای بیان مفاهیم عمیق استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی، استفاده از استعاره‌های پیچیده، و اشاره به موضوعاتی مانند فقر و شهادت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۳۰۵۸

غمی هر دم به دل از سینه صد چاک می ریزد
زسقف خانه درویش دایم خاک می ریزد

سر گوهر به دامان صدف دیدم یقینم شد
که تخم پاک، دهقان در زمین پاک می ریزد

زمین یک قطعه لعل است از خون شهیدانش
هنوزش رغبت خون از خم فتراک می ریزد

عرق افشاندی از رخ، آب شد دلهای مشتاقان
قیامت می شود چون انجم از افلاک می ریزد

نشاط باده گلرنگ را گر خضر دریابد
زلال زندگی را زیرپای تاک می ریزد

سر مینا از ان سبزست در میخانه همت
که سر جوش عطای خویش را بر خاک می ریزد

زحرف سرد بر دل می خوری هر دم، نمی دانی
که از لرزیدن دل انجم از افلاک می ریزد

زساغر منع صائب می کند زاهد، نمی داند
که می در سینه رنگ شعله ادراک می ریزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.