هوش مصنوعی: این متن شعری است که با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، عشق و زیبایی معشوق را توصیف می‌کند. شاعر از عناصر طبیعی مانند ابرو، کمان، خورشید، دریا، سرو، و شمع برای بیان احساسات خود استفاده کرده و تأکید می‌کند که عشق او پایدار و فراتر از محدودیت‌های مادی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق جاودان و نمادگرایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۰۰

ز ابروی تو دل گردد زره، گر آهنین باشد
کمانی را که تیر از خانه خیزد این چنین باشد

کند در پرده مه سیر خورشید جهان آرا
زصورت، دیده هر کس به صورت آفرین باشد

مرا با قامت رعنای او عیشی است بی پایان
حیات جاودان از مردم کوتاه بین باشد

نگردد مانع از گوهرافشانی موج، دریا را
چه پروا باد دستان را زچین آستین باشد؟

درین بستان نهد چون سرو هر کس دست خود بر دل
در ایام خزان پیرایه روی زمین باشد

شود روشنتر از صبح قیامت شمع اقبالش
سرافرازی که چون خورشید چشمش بر زمین باشد

عمل چون خالص افتد خود بهشت خویش می گردد
که شمع خانه زنبور هم از انگبین باشد

چه با من می تواند کرد داغ عشق او صائب؟
سمندر را چه پروا از شراب آتشین باشد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.