هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند گل، سنگ، شبنم و باد برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی، عاشقانه و فلسفی استفاده می‌کند. شاعر با بهره‌گیری از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، آرزو، صبر، قناعت و تقابل بین ضعف و قدرت می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ای استفاده می‌کند که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۳۳

خط شبرنگ از ان لعل لب گلرنگ می بالد
زبس افتاده شوخ این سبزه زیر سنگ می بالد

گدازد دیدن سنگ محک ناقص عیاران را
وگرنه حسن کامل از خط شبرنگ می بالد

نسیمی می تواند سنگ گردیدن حبابم را
چه بر خود از شکست شیشه من سنگ می بالد؟

لباس بیستون بر نقش شیرین تنگ خواهد شد
چنین بر خود گر از فرهاد زرین چنگ می بالد

ترا عضو زجا رفته است تیغ از بیدلی در کف
وگرنه بر تن شیران سلاح جنگ می بالد

زوسعت بر تمنا تنگ گردد عرصه جولان
نهال آرزومندی زدست تنگ می بالد

گدازد آرزوی خام در دل نفس سرکش را
به قدر آنچه در سر دانش و فرهنگ می بالد

مکن تقصیر در ریزش که از تردستی همت
کلاه سروری قد می کشد، او رنگ می بالد

به روشن گوهران بر کاسه در یوزه خود را
که ماه لاغر از خورشید زرین چنگ می بالد

خوشم با آب باریک قناعت با دل روشن
که در هر جا طراوت بیش باشد زنگ می بالد

مگر نزدیک سازد منزلم را کاهلی، ورنه
زبخت واژگون از قطع ره فرسنگ می بالد

چو شبنم صاف شو تا از هوا گیرند خوبانت
که گل صد پیرهن از عاشق یکرنگ می بالد

ترا با ماه تا سنجیده ام در خود نمی گنجد
که در میزان چو با گوهر طرف شد سنگ می بالد

چنان کز شبنم افزاید طراوت چهره گل را
زچشم پاک من آن عارض گلرنگ می بالد

مجو نشو و نما از جان روشن در تن خاکی
که چون آید شرر بیرون زصلب سنگ می بالد

زکلک من زمین خشک شد سنبلستان صائب
که چون مطرب بود تردست بر خود چنگ می بالد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.