هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج شاعر را بیان میکند. او از نالههای خود میگوید که زمین و آسمان را به خروش آورده و دریا را آرام کرده است. شاعر اشاره میکند که برای رسیدن به نشاط دایمی باید از درد راضی بود، زیرا زندگی پر از رنج است. او همچنین از تقدیر و سرنوشت سخن میگوید و بیان میکند که مردم درد او را درک نمیکنند. در پایان، شاعر از خرابات مغان و شور خود یاد میکند و میگوید که دیوانهاش به هوش آمده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند درد و رنج و تقدیر نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۳۱۳۹
زمین و آسمان از ناله من در خروش آمد
نشست از جوش دریا، سینه من تا به جوش آمد
نشاط دایمی خواهی، به درد از صاف قانع شو
که در دورست دایم جام هر کس درد نوش آمد
تو محو رنگ و بویی، ورنه از هر جنبش خاری
صریر خامه تقدیر، عارف را به گوش آمد
زدست رد مردم آن که می نالد نمی داند
که از دست نوازش کوه غم ما را به دوش آمد
خرابات مغان پرجوش بود از شور من صائب
جهان افسرده شد دیوانه ما تا به هوش آمد
نشست از جوش دریا، سینه من تا به جوش آمد
نشاط دایمی خواهی، به درد از صاف قانع شو
که در دورست دایم جام هر کس درد نوش آمد
تو محو رنگ و بویی، ورنه از هر جنبش خاری
صریر خامه تقدیر، عارف را به گوش آمد
زدست رد مردم آن که می نالد نمی داند
که از دست نوازش کوه غم ما را به دوش آمد
خرابات مغان پرجوش بود از شور من صائب
جهان افسرده شد دیوانه ما تا به هوش آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.